mn o eshgham

ساخت وبلاگ
عشقم سلام اینجا وبلاگ منه ، جایی که حرفامو برات مینویسم حرفهایی که دیگه تو نمیخوای ازمن بشنوی ولی من برات مینویسم از حالا تا زمانی که زنده ام اینجا محل قرار من با اسمه تو میشه حرفهایی که تو دیگه برات mn o eshgham...ادامه مطلب
ما را در سایت mn o eshgham دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : amyworldmiladjahromid بازدید : 12 تاريخ : يکشنبه 30 دی 1397 ساعت: 15:20

خدایا !خیلی تنهام ... چرا بخت من اینجوریه ؟نمیخوای کمکم ؟ تا کی باید اینجوری باشم ؟ یکی رو خواستم ، اما بهم نرسوندیش . نمیدونم شاید حکمتی داره ، اما من هنوزم دوستش دارم ، نمیدونم تا کی وضعم اینجو mn o eshgham...ادامه مطلب
ما را در سایت mn o eshgham دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : amyworldmiladjahromid بازدید : 10 تاريخ : يکشنبه 30 دی 1397 ساعت: 15:20

امیر پسر بیست و شش ساله ای بود که با دختری به نام سیما دوست بود از دوستی این دو 01 ماهی می گذشت و امیر روز به روز به دوست دخترش بیشتر عادت می کرد. تمام این ده ماه آنانتمام فرصت بیکاری شان را با هم می گذراندند. هر دو دانشجو بودند و اصلا دوستی شان در دانشگاه رقم خورده بود. آنها جوری به هم عشق می ورزید mn o eshgham...ادامه مطلب
ما را در سایت mn o eshgham دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : amyworldmiladjahromid بازدید : 11 تاريخ : جمعه 26 خرداد 1396 ساعت: 20:32

میگن شب آرزو هاست ... امشب هر کسی یه آرزویی داره ... خیلیا هم آرزوشون اینه که به عشقشون برسن و کنارش آرامش بگیرن ... یه سریا هم مثه منن ... من امشب دیگه تورو آرزو نمیکنم ... امشب میخوام آرزو کنم آرامشو برات ... میخوام آرزو کنم هرجای این کره خاکی که هسی * با هر نفسی که میکشی * شاد و سالم باشی ... میخ mn o eshgham...ادامه مطلب
ما را در سایت mn o eshgham دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : amyworldmiladjahromid بازدید : 24 تاريخ : يکشنبه 3 ارديبهشت 1396 ساعت: 6:36

موزیک وبلاگ صدای عشقمه که برام خومده....بوسه

قربون صدات برم آقاییم...چشمک

mn o eshgham...
ما را در سایت mn o eshgham دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : amyworldmiladjahromid بازدید : 10 تاريخ : جمعه 13 اسفند 1395 ساعت: 22:33

ﺩﻳﺪﻱ ﺷﺒﺎ ﻣﻮﻗﻊ ﺧﻮﺍﺏ ﻣﻴﺸﻴﻨﻲ عکسای ﮔﻮﺷﻴﺘﻮ ﻧﮕﺎﻩ ﻣﻴﮑﻨﻲ؟ﺍﺱ ﺍﻡ ﺍس ها رو می خونی ؟ ﺑﻌﻀﻴﺎ ﺍﻳﻦ ﻋﺎﺩَﺕ ﺭﻭ ﺩﺍﺭﻥ . . . ﺩَﻣَﺮ ﻣﻴﺨﻮﺍﺑﻲ ﻣﻼﻓﻪ میکشی ﺭﻭﺕ ﭼﻮﻧﺖ ﺭﻭ ﺑﺎﻟﺶ ﮔﻮﺷﻴﺘﻢ ﺩﺳﺘﺖ . . . ﻋﮑﺴﺎ ﺭﻭ ﻣﻴﺒﻴﻨﻲ ﺗﻮ ﺭﻭﺯ ﺯﻳﺂﺩ ﺑﺮﺍﺕ ﺟﺬﺍﺑﻴﺖ ﻧﺪﺍﺭﻥ ﻭﻟﻲ ﺷَﺒﺎ ﺩﻳﺪَﻧﺸﻮﻥ خیلی ﻣﻴﭽﺴﺒﻪ ﺍﺱ ﺍﻡ اس هاﺭﻭ ﻣﻴﺨﻮﻧﻲ ﺑﺮﺭﺳﻲ ﻣﻴﮑﻨﻲ ﺗﺤﻠﻴﻞ ﻣﻴﮑﻨﻲ ﺍﺳﻤﺶ ﺭﻭ می بینی ﻗُﻔــــﻞ ﻣﻴﺸﻲ ﺭﻭﺵ ﺁﺭﻩ . . . ﻳﻪ ﻣﺪﺕ ﮔﻮﺷﻴﺖ ﭘﺮ ﺑﻮﺩ ﺍﺯ miss call ﻭ sms های ﺍﻭﻥ Call Log ﮔﻮﺷﻴﺖ ﻣﺜﻼ rdquo; ﺍﮔﻪ ۳ ﺳﺎﻋﺖ ﺑﻮﺩ ، ۲ ﺳﺎﻋﺖ ﻭ ۴۵ ﺩﻗﻴﻘﺶ ﺑﺎ ﺍﻭﻥ ﺑﻮﺩ . . . ﻭﻗﺘﻲ ﭘﻴﺸﺖ ﺑﻮﺩ ﺍﺯ ﺻﺒﺢ ﻗﺒﻞ ﺍﻳﻨﮑﻪ ﺑﺮﺳﻪ ، ﺁﺧﺮﻳﻦ sms ﺍﻳﻦ ﺑﻮﺩ : ۵ ﻣﻴﻦ ﺩﻳﮕﻪ ﻣﻴﺮﺳﻢ ﻭ ﻣﻴـــــــــــــــــــــﺮَ ﻓﺖ ﺗﺎ . . . ﺭﺳﻴﺪﻱ ﺧﺒﺮﻡ ﮐﻦ ﻋﺰﯾﺰﻡ ﻫﻨﻮﺯ ﭼﺸﻤﺖ ﺑﻪ ﺷﻤﺎﺭﺷﻪ . . . ﻧﻤﻴﺪﻭﻧﻲ ﻫﻨﻮﺯ ﺍﻳﻦ ﺧﻂ ﺩﺳﺘﺸﻪ ؟ ﺩﺳﺘﺶ ﻧﻴﺴﺖ ؟ ﺧﺎﻣﻮﺷﻪ . . . ﺭﻭﺷﻨﻪ ؟ ﻣﻴﺨﻮﺍﻱ ﺍﻣﺘﺤﺎﻥ ﮐﻨﻲ . . . ﻧﻤﻴﺘﻮﻧﻲ . . . ﭘﯿﺶ ﺧﻮﺩﺕ ﻣﻴﮕﻲ ﻳﻪ SMS ﺧﺎﻟﻲ ﺑِﺪَﻡ . . . ﺑﺎﺯَﻡ ﻏﺮﻭﺭﺕ ﻧﻤﯽ ﺫﺍﺭﻩ ! ﮐﻼﻓﻪ ﯼ ﮐﻼﻓﻪ ﺍﯼ . . . ﮐُﻞ ﺍﻳﻦ ﭘﺮﻭﺳﻪ ﺗﻮ ۲ ﺩﻗﻴﻘﻪ ﻃﻮﻝ ﻣﻴﮑﺸﻪ .. ۲ ﺩﻗﻴﻘﻪ ﻳﺎﺩﺵ ﻣﻴﻮﻓﺘﻲ ﻭ ۲ ﺳﺎﻋﺖ ﺩﻳﺮ ﺗﺮ ﺧﻮﺍﺑﺖ ﻣﻴﺒﺮﻩ . . . ﺍﺯ ﺍﺳﻤﺶ ﮐﻪ ﺭَﺩ ﻣﻴﺸﻲ ﮐﻼ rdquo; ﮔﻮﺷﻲ ﺭﻭ ﻣﻴﺬﺍﺭﻱ ﮐﻨﺎﺭ . . . ﺗﺎﻕ ﺑﺎﺯ ﻣﻴﺨﻮﺍﺑﻲ ﺭﻭ ﺑﻪ ﺳﻘﻒ ﻣﻴﺮﻱ ﺗﻮ ﺩﻧﻴﺎﻱ ﺧﻮﺩﺕ ﮐﻪ ﺁﺭﻩ . mn o eshgham...ادامه مطلب
ما را در سایت mn o eshgham دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : amyworldmiladjahromid بازدید : 17 تاريخ : جمعه 13 اسفند 1395 ساعت: 22:33

امیر پسر بیست و شش ساله ای بود که با دختری به نام سیما دوست بود از دوستی این دو 01 ماهی می گذشت و امیر روز به روز به دوست دخترش بیشتر عادت می کرد. تمام اینده ماه آنانتمام فرصت بیکاری شان را با هم می گذراندند. هر دو دانشجو بودند و اصلا دوستی شان در دانشگاه رقم خورده بود. آنها جوری به هم عشق می ورزیدند که به غیر از بچه ها خیلی از استادها هم از رابطه اونا باخبر بودند. اما داستان از جایی شروع شد که روز ولنتاین نزدیک بود و هر دو به خصوص امیر به فکر کادویی زیبا برای سیما بود. امیر به یک مغازه رفت تا برای دوست دخترش هدیه بگیره وقتی داخل مغازه شد گفت خانم ببخشید این چنده : دختر رویش را برگردون تا قیمت بگه وقتی قیمتو گفت چهره اش نمایان شد و موجی امیر رو گرفت . آره انگاری امیر در یک نگاه از دخترک خوشش آمده بود و عاشقش شده بود در سکوت بود که دختره پرسید : می خوای هدیه ولنتاین برای دوست دخترت بگیری ؟ امیر در فکر بود یهو سراسیمه جواب داد : نه بابا من دوست دختر ندارم شما دعا کن خدا یکی نصیب کنه. چه چیزی حسه عشقو در امیر بوجود آورده بود شایدم اصلا عشق نبود و هوس بود اما هر چیزی که بود تمام یاد سیما ر mn o eshgham...ادامه مطلب
ما را در سایت mn o eshgham دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : amyworldmiladjahromid بازدید : 11 تاريخ : سه شنبه 26 بهمن 1395 ساعت: 1:00

به كلينيك رفتم تا چكاپ هميشگي را انجام دهم فهميدم كه بيمارم فشار خونم را گرفتم معلوم شد كه لطافتم پايين امده زماني كه دماي بدنم را سنجيدم دماسنج 40 درجه اضطراب نشان داد ازمايش ضربان قلبم نشان داد كه به چندين گذرگاه عشق نياز دارم تنهايي سرخ رگ هايم را مسدود كرده بود و انها ديگر نميتوانستند به قلب خالي ام خون برسانند به بخش ارتوپدي رفتم چون ديگر نميتوانستم با دوستانم باشم و انها را در اغوش بگيرم زيرا بر اثر حسادت زمين خورده و چندين شكستگي پيدا كره بودم در همين چكاپ ها بود كه فهميدم مشكل نزديك بيني هم دارم چون نميتوانستم ديدم را از اشتباهات اطرافيانم فراتر ببرم زماني كه از مشكل شنوايي شكايت كردم معلوم شد كه گوشه كنايه هاي اطرافيان بدجور گوشم رو اذيت كرده و دكتر كمي برايم دارو تجويز كرد : هر روز يك ليوان قدر داري بنوشم قبل از رفتن به محل كار يك قاشق ارامش بخورم هر ساعت يك كپسول صبر با يك فنجان فروتني بنوشم زماني كه به خانه برگشتم به مقدار كافي عشق بنوشم و زماني كه به بستر ميروم 2 عدد قرص وجدان اسوده مصرف كنم mn o eshgham...ادامه مطلب
ما را در سایت mn o eshgham دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : amyworldmiladjahromid بازدید : 8 تاريخ : سه شنبه 12 بهمن 1395 ساعت: 21:43

دلـــَم گرفتــه...

از همــه ی بــی تفآوتــی هآ...

از همــه فــَرآموشی هآ...

از هَمه بــی اعتمــآدی هآ...

کــآش معلــمی بود و انشـ ـ ـــآیی مــی خوآســت... "روزگــآر خود رآ چگونــه مــی گــُذرآنید؟؟؟"

تــآ چَنــد خَطــی برآیــش درد و دل کنـــَم حالم اصلا روبراه نیست

بغض دارم

بغضی خفه کننده

کسی میداند راه بالا آوردن بغض را آیا ؟

خیلی سخت است ...

mn o eshgham...
ما را در سایت mn o eshgham دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : amyworldmiladjahromid بازدید : 13 تاريخ : سه شنبه 12 بهمن 1395 ساعت: 21:43

نمي دونم از كجا شروع كنم؟از خوبيت از اميدت از حرفهاي پر از ماهت يا از چشات ... كه منو كشته حتي از عصبانيتت چون اونم برام غنيمته كاش بدوني كه چقدر دوستت دارم ...كاش بدوني ارزشت بيشتر از اين حرفهاست...تو برام مثل باروني كه برام هميشه سبكي مياره... مثل بارون از آسمون به دل عاشق من ميباری... مثل بارون صدات براي دلم آرام و نرمه... چه خوبه بودنت چه خوبه احساست و حتي لمس كردنت... انقدر دوست دارم به اون شونه هات سرمو بزارمو حرفهاي دلمو بهت بگم باهات گريه كنم باهات بخندم و هر لحظه به چشماي پر مهرت نگاه كنم چون اون چشمات منو به زندگي بيشتر وابسته ميكنه. ... هر موقع صداي قشن mn o eshgham...ادامه مطلب
ما را در سایت mn o eshgham دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : amyworldmiladjahromid بازدید : 17 تاريخ : دوشنبه 10 آبان 1395 ساعت: 13:49